سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سپارنده دانش نزد غیر اهل آن، مانند آویزنده گوهر و مروارید و طلا برگردن خوکان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :0
کل بازدید :10359
تعداد کل یاداشته ها : 12
103/2/15
4:2 ع

همراهی از جنس شیطان

   هر کس از یاد خدا روگردان شود شیطانى را به سراغ او مى‏فرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود"! (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ).

آرى غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود که شیطانى بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‏اى در گردنش افکنده،" مى‏برد هر جا که خاطرخواه او است"! بدیهى است جاى این ندارد که کسى تصور جبر از این آیه کند، چرا که این نتیجه اعمالى است که خود آنها انجام داده‏اند، بارها گفته‏ایم اعمال انسان، مخصوصا غرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستین تاثیرش این است که پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مى‏افتد، او را از خدا بیگانه مى‏کند، و شیاطین را بر او مسلط مى‏سازد، و تا آنجا ادامه مى‏یابد که گاهى راه بازگشت به روى او بسته مى‏شود، چرا که شیاطین و افکار شیطانى از هر سو او را احاطه مى‏کنند، و این نتیجه عمل خود انسان است هر چند نسبت آن به خداوند نیز به عنوان" سبب الاسباب" بودن صحیح مى‏باشد، این همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به عنوان" تزیین شیطان" (فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ) (نحل- 63) یا ولایت شیطان" (فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ) (نحل- 63) تعبیر شده است.

قابل توجه اینکه جمله" نقیض" با توجه به مفهوم لغوى آن هم دلالت بر استیلاء شیاطین دارد، و هم قرین بودن آنها، در عین حال جمله" هو له قرین" بعد از آن آمده تا این معنى را تاکید کند که شیاطین از اینگونه افراد هرگز جدا نمى‏شوند! تعبیر به" رحمان" اشاره لطیفى است به اینکه آنها چگونه از خدایى که رحمت عامش همگان را فراگرفته روى‏گردان مى‏شوند، و از یاد او غافل مى‏گردند؟.

آیا چنین کسانى جز این سرنوشتى مى‏توانند داشته باشند که همنشین شیاطین، و محکوم فرمان آنها گردند.

بعضى از مفسران احتمال داده‏اند که" شیاطین" در اینجا معنى وسیعى دارد که حتى شیاطین انس را شامل مى‏شود، و آن را اشاره به" رؤسا و سردمداران ضلالت" دانسته‏اند که مستولى و مسلط بر غافلان از یاد خدا مى‏شوند و با آنها قرین هستند، و این توسعه بعید نیست.

سپس به دو امر مهم که شیاطین در باره این غافلان انجام مى‏دهند اشاره کرده مى‏فرماید:" آنها این گروه را از راه خدا بازمى‏دارند" (وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).

هر وقت اراده بازگشت کنند سنگى بر سر راه آنها مى‏افکنند و مانعى ایجاد مى‏کنند تا هرگز به صراط مستقیم بازنگردند.

و آن چنان طریق گمراهى را در نظر آنها زینت مى‏دهند که:" گمان مى‏کنند هدایت یافتگان حقیقى آنها هستند"! (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).

همانگونه که در آیه 38 سوره عنکبوت در باره" عاد" و" ثمود" مى‏خوانیم:

وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ:

  " شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داد و آنها را از راه بازداشت در حالى که قبلا راه را پیدا کرده بودند".

خلاصه این وضع هم چنان ادامه پیدا مى‏کند انسان غافل و بیخبر در گمراهى خویش، و شیاطین در اضلال او تا هنگامى که پرده‏ها کنار مى‏رود، و چشم حقیقت بین او باز مى‏شود،" زمانى که نزد ما حاضر مى‏شود مى‏بیند ولى و قرینش هم چنان با او است، همان کسى که عامل همه بدبختیهاى او بوده! فریاد مى‏زند و مى‏گوید:

اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود! چه بد قرین و همنشینى هستى تو"! (حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ).

همه عذابها یک طرف، و همنشینى با این قرین سوء یک طرف، همنشینى با شیطانى که هر وقت به قیافه نفرت‏انگیز او مى‏نگرد تمام خاطره‏هاى گمراهى و بدبختیش در نظرش مجسم مى‏گردد، کسى که زشتیها را در نظرش زیبا جلوه مى‏داد، و بیراهه را شاهراه، و گمراهى را هدایت، اى واى که او براى همیشه‏قرین و هم بند او است!.

آرى صحنه قیامت تجسمى است گسترده از صحنه‏هاى این جهان و قرین و دوست و رهبر اینجا با آنجا یکى است، حتى به گفته بعضى از مفسران هر دو را با یک زنجیر مى‏بندند!.

ولى این آرزو هرگز به جایى نمى‏رسد، و میان آنها و شیاطین هرگز جدایى نمى‏افتد، لذا در آیه بعد مى‏افزاید:" هرگز این گفتگو و ندامت امروز به حال شما سودى ندارد، چرا که شما ظلم کردید، و در نتیجه همه در عذاب مشترکید" (وَ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ).

باید عذاب این همنشین سوء را با عذابهاى دیگر براى همیشه ببینید «1».

و به این ترتیب امید آنها را در مورد جدایى از شیاطین براى همیشه مبدل به یاس مى‏کند و چه طاقتفرساست تحمل این همنشینى؟


  
  

همراهی از جنس شیطان

   هر کس از یاد خدا روگردان شود شیطانى را به سراغ او مى‏فرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود"! (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ).

آرى غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود که شیطانى بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‏اى در گردنش افکنده،" مى‏برد هر جا که خاطرخواه او است"! بدیهى است جاى این ندارد که کسى تصور جبر از این آیه کند، چرا که این نتیجه اعمالى است که خود آنها انجام داده‏اند، بارها گفته‏ایم اعمال انسان، مخصوصا غرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستین تاثیرش این است که پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مى‏افتد، او را از خدا بیگانه مى‏کند، و شیاطین را بر او مسلط مى‏سازد، و تا آنجا ادامه مى‏یابد که گاهى راه بازگشت به روى او بسته مى‏شود، چرا که شیاطین و افکار شیطانى از هر سو او را احاطه مى‏کنند، و این نتیجه عمل خود انسان است هر چند نسبت آن به خداوند نیز به عنوان" سبب الاسباب" بودن صحیح مى‏باشد، این همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به عنوان" تزیین شیطان" (فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ) (نحل- 63) یا ولایت شیطان" (فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ) (نحل- 63) تعبیر شده است.

قابل توجه اینکه جمله" نقیض" با توجه به مفهوم لغوى آن هم دلالت بر استیلاء شیاطین دارد، و هم قرین بودن آنها، در عین حال جمله" هو له قرین" بعد از آن آمده تا این معنى را تاکید کند که شیاطین از اینگونه افراد هرگز جدا نمى‏شوند! تعبیر به" رحمان" اشاره لطیفى است به اینکه آنها چگونه از خدایى که رحمت عامش همگان را فراگرفته روى‏گردان مى‏شوند، و از یاد او غافل مى‏گردند؟.

آیا چنین کسانى جز این سرنوشتى مى‏توانند داشته باشند که همنشین شیاطین، و محکوم فرمان آنها گردند.

بعضى از مفسران احتمال داده‏اند که" شیاطین" در اینجا معنى وسیعى دارد که حتى شیاطین انس را شامل مى‏شود، و آن را اشاره به" رؤسا و سردمداران ضلالت" دانسته‏اند که مستولى و مسلط بر غافلان از یاد خدا مى‏شوند و با آنها قرین هستند، و این توسعه بعید نیست.

سپس به دو امر مهم که شیاطین در باره این غافلان انجام مى‏دهند اشاره کرده مى‏فرماید:" آنها این گروه را از راه خدا بازمى‏دارند" (وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).

هر وقت اراده بازگشت کنند سنگى بر سر راه آنها مى‏افکنند و مانعى ایجاد مى‏کنند تا هرگز به صراط مستقیم بازنگردند.

و آن چنان طریق گمراهى را در نظر آنها زینت مى‏دهند که:" گمان مى‏کنند هدایت یافتگان حقیقى آنها هستند"! (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).

همانگونه که در آیه 38 سوره عنکبوت در باره" عاد" و" ثمود" مى‏خوانیم:

وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ:

  " شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داد و آنها را از راه بازداشت در حالى که قبلا راه را پیدا کرده بودند".

خلاصه این وضع هم چنان ادامه پیدا مى‏کند انسان غافل و بیخبر در گمراهى خویش، و شیاطین در اضلال او تا هنگامى که پرده‏ها کنار مى‏رود، و چشم حقیقت بین او باز مى‏شود،" زمانى که نزد ما حاضر مى‏شود مى‏بیند ولى و قرینش هم چنان با او است، همان کسى که عامل همه بدبختیهاى او بوده! فریاد مى‏زند و مى‏گوید:

اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود! چه بد قرین و همنشینى هستى تو"! (حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ).

همه عذابها یک طرف، و همنشینى با این قرین سوء یک طرف، همنشینى با شیطانى که هر وقت به قیافه نفرت‏انگیز او مى‏نگرد تمام خاطره‏هاى گمراهى و بدبختیش در نظرش مجسم مى‏گردد، کسى که زشتیها را در نظرش زیبا جلوه مى‏داد، و بیراهه را شاهراه، و گمراهى را هدایت، اى واى که او براى همیشه‏قرین و هم بند او است!.

آرى صحنه قیامت تجسمى است گسترده از صحنه‏هاى این جهان و قرین و دوست و رهبر اینجا با آنجا یکى است، حتى به گفته بعضى از مفسران هر دو را با یک زنجیر مى‏بندند!.

ولى این آرزو هرگز به جایى نمى‏رسد، و میان آنها و شیاطین هرگز جدایى نمى‏افتد، لذا در آیه بعد مى‏افزاید:" هرگز این گفتگو و ندامت امروز به حال شما سودى ندارد، چرا که شما ظلم کردید، و در نتیجه همه در عذاب مشترکید" (وَ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ).

باید عذاب این همنشین سوء را با عذابهاى دیگر براى همیشه ببینید «1».

و به این ترتیب امید آنها را در مورد جدایى از شیاطین براى همیشه مبدل به یاس مى‏کند و چه طاقتفرساست تحمل این همنشینى؟


  
  

وسوسه شیطان

 

صدر المتألهین شیرازی در کتاب مفاتیح الغیب نقل کرده است، که مردی میگفت: از پروردگار خود درخواست کردم تا محل و مکان شیطان را در دل آدمی به او نشان بدهد. پس به وقت خوابیدن و استراحت کردن، در خواب مردی را دیدیم که پیکرهاش مانند بلور است، به طوری که درون او از بیرون دیده میشد. خوب که به درون آن پیکرهی بلورین نگاه کردم، شیطان را دیدم که به صورت قورباغه ای با خرطومی باریک و دراز، بر روی شانه ی چپ او، میان گوش و دوشش نشسته، و خرطومش را از شانه چپ فرو برده و به قلب او رسانده، و او را وسوسه میکند. در این وضع، وقتی آن شخص در دل یاد خدا میکند و ذکر خدا را میگوید، آن قورباغه خود را عقب میکشد و میگریزد. و این تجسّم وجود شیطان، و اثر ذکر و یاد خدا در قلب، روح و جسم آدم، و از طرفی، غفلت از یاد خدا و دوری از ذکر خدا، باعث وسوسه و نفوذ شیطان در انسان است.


96/2/27::: 12:39 ع
نظر()
  
  
   1   2      >